متن کامل آهنگ الماس پدرام پالیز
دیگران به ما نگفتن با دو چشمانم دیدم
از همان لحظه شکستم از همان ساعت بریدم
تو جهانم شده بودی مث تو ندیده بودم
از تو یک ماهی آزاد در دلم کشیده بودم
نماندی که آرام شود ساحل این دریای وحشی
که در سینه مث الماس زیبا بدرخشی
به حد آسمان حسرت کشیدم من دیوانه سهم یه آینده ام را